کوانتوم مکانیک شاخهای از علم فیزیک است که دنیای ذرات بسیار کوچک را مورد بررسی قرار میدهد. این شاخه از فیزیک، نتایجی عجیب را در پی دارد که در دنیای واقعی قابل توجیه نیستند. در مقیاس الکترونی و اتمی، بسیاری از معادلات فیزیک کلاسیک که توصیفکننده نحوه حرکت اجسام هستند، نمیتوانند فیزیک مسائل را توصیف کنند. در فیزیک کلاسیک، یک جسم در یک لحظه مشخص، در مکانی مشخص قرار میگیرد. این در حالی است که در کوانتوم مکانیک الکترونها در فضایی احتمالی قرار دارند. در حقیقت احتمال وجود آنها در نقطه
A
، برابر با عددی مشخص بوده و در نقطه
B
، این احتمال عددی متفاوت است.
سه اصل انقلابی
فیزیک کوانتوم از ریاضیاتی برخوردار است که آزمایشهای غیر قابل توصیف در مکانیک کلاسیک را توجیه میکند. سرآغاز این علم به ابتدای قرن بیستم و به زمانی باز میگردد که آلبرت انیشتین مقالهاش را در مورد نسبیت چاپ کرد. نسبیت انیشتین توصیفکننده نحوه حرکت اجسام در سرعتهای بسیار بالا است. برخلاف نسبیت، فیزیک کوانتوم را نمیتوان به دانشمندی خاص نسبت داد، چرا که فیزیکدانان بسیاری در توسعه آن نقش داشتهاند.
در بین سالهای ۱۹۰۰ تا ۱۹۳۰ سه اصل انقلابی توسط دانشمندان، توسعه داده شدند که با استفاده از آزمایش به تدریج مورد پذیرش جامعه علمی قرار گرفتند. این سه اصل، کوانتیزه بودن مشخصههای ماده، ذرهای بودن نور و موجی بودن ماده است.
کوانتیزه بودن مشخصهها
ویژگیهایی خاص همچون موقعیت، سرعت و رنگ ممکن است به مقداری مشخص قابل اندازهگیری باشند؛ همچون حالتی را در نظر بگیرید که میخواهیم شماره تلفنی را بگیریم. در این حالت شمارهها به صورت مجزا و پشت سر هم وارد میشوند. این اصل با اصول مکانیک کلاسیک در تناقض است. در حقیقت در مکانیک کلاسیک ویژگیها در یک طیف قرار میگیرند. به منظور توصیف حالت گسستگی ویژگیها دانشمندان از کلمه کوانتیزه بودن آن ویژگی استفاده میکنند.